خداروشکر که یک شب و روز ديگه هم مهمون سفره خدا هستیم.
شاید تو این فرصت کم آدم شدیم....
شهید حامد جوانی در جنگ کفر وحق در دفاع از حرم بی بی زینب(س) مجروح شدند که از اردیبهشت تا تیر دوام نیاورده وبه درجه عظیم شهادت رسیدند.
ایشان در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به معنی تمام کلمه عباس شدند.
همانند او جنگیدند ومانند او شهید شدند.این بزرگوار در راه دفاع از اسلام دو چشمان و دو دستان خود را همچون حضرت ابوالفضل(ع) فدا کردند.
حالا ما چگونه باید جواب این شهدا رو بدیم؟
مایی که با دستا مون هر کاری رو انجام میدیم. مایی که با چشهامون هر چیزی رو می بینیم با پا ها مون به هر مجلسی میریم.
این نیست دنبال کردن راه شهدا....نه....این گونه نیست...
بیایم با هم هر روز گناه رو بر یکی از از اعضای بدنمان حرام کنیم اول چشم بعد زبان بعد دست بعد پا بعد فکر
به خاطر خون این شهدا...
تا شاید مورد شفاعتشون قرار بگیریم....
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الحسین (ع)
بالحسین الهی العفو..........................
تو این شبا های خوب ومهم برا موفقیت رزمندگان و مظلومان مسلمان یمن وسوریه وعراق و فلسطین دعا کنین.
به امید رفع غربت از شیعیان...
اللهم عجل لولیک الفرج.
هیچکدام فکرش را هم نمیکردند؛ شاید بو برده بودند اما واقعاً فکر نمیکردند این روزها روزهای آخر محمودرضاست. نه سهیل کریمی که در طول چند ماه مستند سازی در سوریه در کنارش بود، نه برادر محمودرضته ا که چند شب قبلش چیزهایی از برادر شنیده بود، نه رفقایش که حال و هوای متفاوتش را در روزهای آخر دیده بودند.
هیچکدام باور نکردند تا اینکه تلفن زنگ زد و بیمقدمه به سهیل کریمی گفت محمودرضا شهید شده، تا اینکه برادرش دید حالا راستی راستی باید به دفنش در تهران یا تبریز فکر کنند و تا اینکه تابوت او پیش روی رفقا و همرزمانش قرار گرفت. اما احتمالا یک نفر هست که برای اینکه نبود او را باور کند باید چند سال دیگر بگذرد. کوثر هنوز یکی دو سال بیشتر ندارد و باید کمی بزرگتر شود تا باور کند دیگر پدرش کنارش نیست و کنار حرم عقیله بنیهاشم(س) شهید شده است. حالا بماند که این چند سال برای کوثر چطور خواهد گذشت!